شب يلدا
سی ام آذره و یک شب زیبا یه شب بلند به اسم شب یلدا شب شب نشینی و شادی و خنده شبی که واسه ی همه خیلی بلنده همه ی اهل خونه خوشحال و خندون آجیل و شیرینی و میوه فراوون شب قصه گفتن و یاد قدیما قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره جای پاییز رو زمستون می گیره ننه سرما باز دوباره برمی گرده کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده ...
نویسنده :
مامان و بابا
19:09
تاتي پاتي
مامان و بابا با فاصله از هم ميشينن و شما هم اين فاصله رو تاتي پاتي ميري گلم ...
نویسنده :
مامان و بابا
13:25
مدل غذا خوردن
علي كيا بعد واكسن 18 ماهگي
علي كيا آچار به دست
قند عسلم عاشق اينكه آچارو پيچ گوشتي رو از تو كشو ورداره و بيوفته به جون تأسيسات ساختمون ...
نویسنده :
مامان و بابا
12:56
يك و نيم سال از تولد پسرمون گذشت
يك و نيم سال از تولد آقا علي كيا گذشت حالا ديگه مردي شده واسه خودش علي كياي ما تاتي پاتي راه ميره در حد مسي شكلهاي هندسي رو هم ميشناسه(مثلث-دايره-لوزي- مربع) مخصوصأ بيضي كه اين آخري رو خيلي دوست داره هر جا ببينه با خنده و هيجان ميگه بيژي از حرف زدن حضرت آقاگفتني است كه كلمات:بابا- مامان-گل-ماه-برگ-برف-آب-دايي- طوبا- باد- گاو(با تقليد صدا)- ماهي- توپ - پيچ رو به سبك خودش ميگه: داي داي (دايي) گگگ000(گل) اوب(آب) ب(برف - برگ) اوبا(طوبا) گا(گاو)با تقليد صدا صداي گوسفندم تقليد ميكنه وميگه ببببب′ مايي(ماهي) ...
نویسنده :
مامان و بابا
0:33
يه روز برفي
علي كيا به برف ميگه ب′ روزي كه برف باريد رفتيم پشت بوم بابارضا اينا حسابي برف بازي كرديم شما هم تو ساخت آدم برفي به ماماني و خاله اسما كمك كردي آفرين پسرم ...
نویسنده :
مامان و بابا
13:23
علي كيا دختر ميشود
خاله طوبا مقنعه شو سر شما كرده شمام حسابي خوشت اومده و ميخندي چقدم بهت مياد ...
نویسنده :
مامان و بابا
16:13
كفشاي من
ديروز مامان و بابا اين كفشارو واسه شما خريدن شما هم حسابي ذوق كردي و شروع كردي به تاتي پاتي رفتن البته با كمك آخه هنوز نميتوني به تنهايي راه بري دستمون ميگيري و ميري تنبل خان ...
نویسنده :
مامان و بابا
16:11