يك و نيم سال از تولد پسرمون گذشت
يك و نيم سال از تولد آقا علي كيا گذشت حالا ديگه مردي شده واسه خودش علي كياي ما
تاتي پاتي راه ميره در حد مسي شكلهاي هندسي رو هم ميشناسه(مثلث-دايره-لوزي-
مربع) مخصوصأ بيضي كه اين آخري رو خيلي دوست داره
هر جا ببينه با خنده و هيجان ميگه بيژي از حرف زدن حضرت آقاگفتني است كه كلمات:بابا-
مامان-گل-ماه-برگ-برف-آب-دايي- طوبا- باد- گاو(با تقليد صدا)- ماهي- توپ - پيچ رو به
سبك خودش ميگه:
داي داي (دايي)
گگگ000(گل)
اوب(آب)
ب(برف - برگ)
اوبا(طوبا)
گا(گاو)با تقليد صدا صداي گوسفندم تقليد ميكنه وميگه ببببب′
مايي(ماهي)
اوپ(توپ)
اساسأ از« با» به جاي خيلي كلماتي كه ب دارند استفاده ميكنه مثل:بالا - باد- بستن- باز
به غير از مامان و بابا كلمه ديگه اي كه كامل تلفظ ميكنه ماه از بس كه خودش ماه ماشاا...
اين و بذارين به حساب تعريف يه پدر از پسرش نا گفته نمونه وقتي كلمات مامان و بابا و گل
براش مينويسيم از رو نوشته تشخيص ميده كلمات جديدم داره ياد ميگيره گل پسر ما با
سواد
خدا حفظت كنه بابايي