هاپو ميترس
جمعه بعد از ظهر رفته بوديم باغ شما يه سگ كوچولو ديده بودي و ميگفتي هاپو ميترس نميدونم منطورت چي بود يا خودت ميترسيدي يا خيال ميكردي هاپو ميترسه انقد شيرين زبون شدي كه حد و اندازه نداره ...
نویسنده :
مامان و بابا
16:11