فروشگاه گردي
ديروز منو بابايي و ماماني با هم رفتيم گردش برگشتنيم كلي خريد كرديم منم سوار چرخ دستيا شدم حسابي فروشگاه گشتم ...
نویسنده :
مامان و بابا
16:49
بدون عنوان
چندتا كتاب خوب دارم بابا برام خريدشون ميخونه و دونه دونه عكساشون ميده نشون براي با سواد شدن يكم كوچيكم ميدونم وقتي بزرگ بشم خودم كتاب رو تند تند ميخونم ...
نویسنده :
مامان و بابا
19:53
بدون عنوان
اينا عروسك انگشتياي منه بابا و مامان باهاشون برام نمايش اجرا ميكنن و من خوشحال ميشم و ميخندم ...
نویسنده :
مامان و بابا
13:23
اولين نقاشي علي كيا جون
بدون عنوان
بالاخره اين تنبل خان ما با كمك وايميسده ...
نویسنده :
مامان و بابا
12:51