باغ
جمعه باغ دختر عمه بابا دعوت بوديم خيلي باغ با صفايي بود اولش كه رسيديم
يكم از خودمون پذيرايي كرديم رفتيم هلو كنديم از درخت انقد شيرين و آب دار
بود شمام حسابي خوشت اومده بود بعدش كه آب باز كردن شما رفتي سراغ
آب دستات يخ زده بود مگه ميتونستيم تو رو از آب جدا كنيم خلاصه آب بستن
شما مجبور شدي كنار بري انقد بازي كردي بهت خوش گذشت كه نگو
تو ادامه مطلب چندتا عكس از طبيعت اطراف باغ ميذارم خيلي قشنگ بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی